در مقاله اول از مجله بهزیستی، به بررسی چرایی و چیستی این مفهوم پرداختیم. در این مقاله سراغ چگونگی بهزیستی و راههای بهبود اون خواهیم رفت. پیشنهاد میکنم قبل از مطالعه این مقاله، ابتدا مقاله اول رو از لینک زیر مطالعه کنید:
http://hlachin.ir/1401/12/12/why_what_wellbeing
بریدن درخت با ارّه کند!
به داستان زیر توجه کنید:
شخصی در حال ارّه کردن درختی بود و بسیار تقلا میکرد که این درخت رو ارّه کنه و به زمین بندازه. فردی از راه رسید و گفت فلانی خیلی خسته شدی. چند مدته که در حال ارّه کردنی؟
فرد جواب میده: از ۵ ساعت گذشته.
عابر بهش میگه: بهتر نیست کمی بایستی و ارّهات رو تیز کنی و بعد ادامه بدی؟
اما فرد که از بس درگیر ارّه کردن شده بود و تمام هوش و حواسش فقط درگیر این مساله بود، پاسخ داد: نه، تو کار من دخالت نکن. من کلی کار دارم و باید این درخت رو ارّه کنم. وقت کار دیگهای رو ندارم.
گاهی وقتا هم ما در زندگی پیوسته در حال تلاش و حرکتیم، بدون توجه به اینکه فقط داریم انرژیمون رو هدر میدهیم و ارّهمون کنده. چند نفر از شما در گذشته یا الآن تجربه چنین شرایطی رو در زندگی داری؟
مساله تولید و قابلیت تولید!
استفان کاوی در کتاب هفت عادت مردمان موثر، به بررسی عواملی میپردازه که بکارگیری اونها بصورت مستمر در زندگی، سبب دستیابی ما به اثربخشی میشه. منظور کاوی از اثربخشی، ایجاد تعادل و توازن بین قابلیت تولید و میزان تولیده. یعنی بتونیم برای رسیدن به اهداف و دستاوردهای مدنظرمون، ظرفیت و منابع مورد نیاز رو هم فراهم کنیم. در عادت هفتم، کاوی داستان بالا رو ذکر میکنه و این هشدار رو بهمون میده که ممکنه انقدر درگیر تولید و اهدافمون بشیم، که فراموش کنیم گاهی نیازه بایستیم، از دور به جریانات نگاه کنیم و ببینیم آیا قابلیت تولید کافی برای رسیدن به تولید مدنظر رو داریم یا نه. مثال بالا به ما یاد میده که اگه ارّه خود رو تیز نکنیم، تنها جلوی سرعت خودمون رو گرفتیم و ترمزی در راه پیشرفت خودمونیم. درگیر یه روزمرگیای بینتیجه میشیم که نتیجهاش برامون فقط فرسودگی و خستگیه.
شغلهامون دارن ما رو میکشن!
طبق تحقیقات گالوپ، حدود 80% کارکنان دنیا در وضعیتی هستن که باعث افزایش میزان فرسودگی و استرس شغلی شده. نتیجه این فرسودگی و استرس و کند شدن ارّه چی بوده؟ طبق آمار WHO در سال 2016، حدود 745000 نفر بر اثر فشار و استرس کاری فوت کردن که این رقم نسبت به سال 2000 حدود 29% افزایش یافته. (برای مقایسه، تعداد کشتههای جنگ اوکراین و روسیه از زمان شروع در 2014 حدود 200 هزار نفر بوده.)
کاروشی، مرگ حاصل از کار زیاد در فرهنگ ژاپنیست
به عبارتی شغلهای ما به یکی از دلایل مرگمون تبدیل شدن. شغلی که طبق گفته فورد قرار بوده به منبعی برای رفاه، آرامش، رضایتمندی شخصی و ایجاد لذت برای خانواده تبدیل بشه. من باور دارم مفهوم بهزیستی، که در قرن فعلی و در تلاش برای پیدا کردن راهحلی برای همین معضلات کار مورد توجه قرار گرفته، پاسخی مناسب و جامع برای بازگشت به اصل کار و تیز کردن ارّههامون هست.
اما چطور میتونیم بهزیستیمون رو بهبود بدیم؟ چه عواملی بر بهزیستی ما موثره؟
مدلهای مختلفی طراحی شده که من تصویر برخی از معروفترینهاشون به همراه لینک برای مطالعه بیشتر رو در ادامه آوردم. در ادامه میخوام مدلی رو که خودم از بررسی و ترکیب مدلهای مختلف بهش رسیدم و به نظرم پاسخ جامعتری به سوال بالاست رو معرفی و به جزئیاتش بپردازم.
مدلهای معروف بهزستی
- مدل PERMA
لینک:
https://positivepsychology.com/perma-model/
- مدل Gallup
لینک:
https://www.gallup.com/workplace/237020/five-essential-elements.aspx
- مدل NIRSA
لینک:
https://nirsa.net/nirsa/portfolio-items/health-and-wellbeing-models-and-dimensions/
- مدل استفان کاوی
لینک:
https://www.franklincovey.com/habit-7/
من، محیط و نهاد!
به نظرم کیفیت زندگی هر فردی تحت تاثیر سه عامل من، محیط و نهاده. منظور از محیط، ویژگیهای جغرافیایی و شرایطی فیزیکیای هست که در اون زندگی میکنیم و منظور از من، ابعاد مختلف وجودیمونه. در نهایت نهاد، مجموعهای از مناسبتهای تثبیت شده در مرور زمان هست که تعامل بین افراد رو تنظیم و ساماندهی میکنه. نهادها در واقع گرامر زندگی اجتماعی هستن و در واقعیت خود رو بصورت فرهنگ، عرفهای رفتاری، سنتها، قوانین، استانداردها و ... نشون میدن. این سه عامل با هم رابطهای همبسته دارن و تغییرات در هر کدوم بقیه عوامل رو تحت تاثیر قرار میده.
این سه عامل بصورت روزمره در تجربه ما از زندگی اثرگذارن و کیفیت اونها، تعیین کننده کیفیت زندگی ما، یعنی همون سطح بهزیستیمونه. ما نمیتونیم خودمون رو ایزوله از محیط اطراف در نظر بگیریم و فکر کنیم فقط با اقدامات فردی میتونیم بهزیستیمون رو بهبود بدیم. کیفیت محیط و نهادهای اطرافمون قطعا بر حال روزانهمون اثر داره. همچنین افرادی رو دیدیم که در یک محیط باکیفیت، همچنان احساس خوشی و لذت ندارن و درگیر ضعفهای فردی هستن.
در مدلهای قبل معمولا از یکی از این عوامل غفلت شده. تمرکز مدل کاوی و PERMA صرفا بر ابعاد فردی و من هست، مدل گالوپ بیشتر متمرکز بر محیط و نهاده، و مدل NIRSA (بعنوان یکی از کاملترین مدلها) در بخش نهاد، تنها به بررسی نهاد کار پرداخته.
در ادامه بصورت مختصر، جزئیاتی از هر کدوم از این 3 عامل رو بررسی میکنیم:
- من
منظور از من، ابعاد مختلف وجودی ماست که بر میزان سطح انرژی و حال روزانهمون اثر داره. کیفیت این عوامل در اختیار خودمونه و میتونیم راحتتر از دو عامل دیگه روی بهبودش کار کنیم. ابعاد مختلف وجودی ما عبارتند از:
- بعد جسمانی: مراقبت از سلامتی و داشتن سطح انرژی مناسب
- بعد روانی: پرورش ذهن برای مدیریت عملکرد روانی
- بعد احساسی: داشتن روابطی اصیل مبتنی بر حمایت، علاقه و صمیمیت
- بعد روحانی: اتصال و خدمت به معنایی فراتر از خود و دوری از پوچی
- محیط
محیط شرایط و فضایی هست که در اون زندگی و کار میکنیم و شامل دو مورد زیره:
- محیط طبیعی: منظور شرایط جغرافیایی و زیستیای هست که در اون زندگی میکنیم.
- محیط ساختگی: منظور شرایط و ویژگیهای فضاهایی هست که برای زندگی و کار ساختیم.
- نهاد
ما در نهادهای مختلف و بیشماری فعالیت داریم که برخی از اونها ثابت و متغیره. موارد ثابت مثل نهاد کار، اجتماع، خانواده و دوستان و نهادهای متغیر مثل تشکلهای اجتماعی، کلابهای طرفداری، سازمانهای داوطلب و ... هست که ممکنه در برخی از اونها عضو و در برخی عضو نباشیم. ما در این مجله اختصاصا به بررسی نهاد کار و عوامل تاثیرگذار بر کیفیت اون میپردازیم.
در مقالات بعدی بصورت مفصل و جداگانه به هر یک از این عوامل خواهیم پرداخت و راهکارها و مثالهای بهبود این عوامل رو در سطح فردی و سازمانی بررسی خواهیم کرد.