عملیاتیکردن فرهنگ!
دیوید اولریچ در مقالهای تعریف زیر رو از #فرهنگ ارائه میده:
Culture is the identity of the firm in the mind of its key customers made real to employees.
در واقع فرهنگ، قولهایی که شرکت به مشتریانش داده رو به اقدامات و اصول سازمانی برای #کارکنان تبدیل میکنه تا از ارائه خدمات به #مشتریان طبق وعدههایی که داده اطمینان حاصل کنه.
تعریف فرهنگ، با تعریفکردن مجموعهای از #ارزشها که در اسناد رسمی شرکت، صفحه شغل و طراحی دفاتر میاد اتفاق میافته. ارزشها، که باورهای کلیدی اعضای شرکت رو ترسیم میکنه، عمدتا توسط #بنیانگذاران تعیین میشه و شامل کلماتی جذاب و عمومی مثل صداقت، خلاقیت و ... است. اما چطور میشه این کلمات عمومی و انتزاعی رو به عادتها و حقایق روزمره سازمان تبدیل کرد؟
یک نمونه موفق که تونسته این اتصال بین ارزشها و قولهای برند رو ایجاد کنه شرکت #آمازون هست. قول اصلی آمازون به مشتریانش این هست که بتونن هر چیزی رو که نیاز دارن در سریعترین زمان و با پایینترین قیمت پیدا کرده، و اگه کیفیت خدمتی که گرفتن پایینتر از حد انتظار بود وجه پرداختیشون رو دریافت کنن. در واقع #تعهد اصلی آمازون، مشتریمداری تمام عیار است.
از اونجا که انتظارات مشتری همواره در حال افزایش هست، تنها راه حفظ دائمی رضایت مشتری نوآوری و پیشرفت دائمی در داخل سیستمها و خدمات آمازون هست. برهمین اساس، جف بزوس فرهنگ آمازون رو "فرهنگ همیشه #روز_اول" تعریف کرده است.
برای اینکه این فرهنگ در تمامی سطوح سازمان زندگی بشه، آمازون #رفتارهای دقیق متناظر با این فرهنگ رو تعریف و در داخل سیستم ارزیابی عملکردش آورده. بعلاوه جوایزی برای #قدردانی از کارکنانی که بیشترین تلاش رو برای به حقیقت پیوستن این فرهنگ انجام میدن در نظر گرفته. همچنین #نمادهایی داخل شرکت خلق کرده که هر روز معنای این فرهنگ برای کارکنان یادآوری بشه. مثلا دفتر مرکزی آمازون به نام "روز اول" هست یا همیشه در جلسات صندلیای خالی بصورت نمادین بعنوان جایگاه مشتری وجود داره. و کلی اقدامات دیگه.
آمازون به اصطلاح فرهنگ رو #عملیاتی کرده و تنها به نوشتههای روی دیوار یا سخنان مدیر عامل اکتفا نشده. ساختار و سیستمهای مدیریتی بهگونهای طراحی شده تا کارکنان این فرهنگ رو در #تجربه_کاری روزمرهشون لمس و زندگی کنن.
برای آشنایی بیشتر با این فرهنگ و سیستمهای آمازون پیشنهاد میدم حتما کتاب "همیشه روز اول است" رو مطالعه کنین.