چه چیزی در دستانمان داریم؟ (قسمت اول: ظهور میلتون فریدمن)
میلتون فریدمن، اقتصاددان آمریکایی و برندهی جایزهی نوبل اقتصاد در 1976، از نظریه پردازان اصلی و بزرگ نظام سرمایهداری امروزیست. تئوری تقدم سهامداران او از اصول اولیهی تقریبا تمامی کسب و کارها در دهههای پایانی قرن بیستم و بسیاری از کسب و کارهای امروزی در سراسر دنیاست.
طبق این تئوری «فقط و فقط میتوان یک مسئولیت و رسالت اجتماعی برای کسب و کار متصور شد. استفاده از منابع خود و درگیر شدن در فعالیتهایی که منجر به افزایش سود آن میشود.»
بهعبارت دیگر، تنها دلیل وجودی یک کسب و کار کسب درآمد و خدمت رسانی به سهامداران است. هر چه بیشتر این ایده در دهههای 80 و 90 میلادی تشویق شد، مدیران و شرکتهای بیشتری بر کسب سودهای کوتاه مدت به هر قیمتی متمرکز شدند. برخی از خروجیهای مشهور چنین تفکری موارد زیر میباشد:
- بحران اقتصادی دات کام دهه 90 و بحران اقتصادی مسکن در 2008
- باب شدن تعدیلهای دسته جمعی برای جلوگیری از کاهش سود
- افزایش حقوق 800 درصدی مدیران عامل در مقابل 11 درصدی کارکنان طی 40 سال
- رسواییهای مالی شرکتهای انرون و ورلدکام
مدیران و سازمانهای پشت این بحرانها الهام گرفته از فریدمن نگرششان به جامعه چنین بود:«جامعه چه در دستانش دارد تا برای افزایش سود به ما بدهد؟»
تغییرات در حال اتفاق افتادن است. عموم مردم نسبت به چنین تفکراتی احساس بدی دارند (به جز حداقلی که از این نوع فکر منفعت میبرند). چه نگرشی میتواند جایگزین خوبی باشد؟